همه ما گاهی ممکن است دروغ بگوییم و با تغییر واقعیت سعی در توجیه رفتارهایمان داریم، اما اگر دروغ کوچکی از کودکانمان بشنویم به شدت آزرده شده و عصبانی میشویم، اما حقیقت این است که تا ۳ یا ۴ سالگی کودکان واقعا نمیدانند دروغ چیست و تشخیص مرز بین واقعیت و خیال برایشان مشکل است.
در این سنین دروغگویی با سنین بالاتر متفاوت است، کودکان در دوره نوپایی واقعا دروغ نمیگویند بلکه آنچه ما از آنها میشنویم و دروغ مینامیم ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد؛ اول اینکه ممکن است آنها در این سن قوه تخیل قوی داشته باشند و در واقع در دنیای آنها واقعیت و تخیل در هم تنیده و ممکن است کودک هر آنچه به ذهنش میرسد به زبان بیاورد. خلق داستانهای تخیلی و به ظاهر دروغین توسط یک کودک 3-2 ساله نمایانگر قدرت خلاقیت ذهن کودک است.
دلیل دیگر میتواند فراموشی باشد. وقتی کودک ۲ ساله روی دیوار خط خطی کرده و بعد میگوید که کار او نیست، دروغ نمیگوید. او واقعا به یاد نمیآورد که این کار را کرده باشد یا برای او مهم نیست که چه کسی عروسکش را برداشته، تنها چیزی که میداند این است که آن عروسک را میخواهد و ممکن است اولین اسمی که به ذهنش میآید را به زبان بیاورد، او دروغ نمیگوید، فقط حافظه کوتاهی دارد و به خوبی نمیتواند وقایع را به خاطر بسپارد. دلیل سوم چیزی است که در علم روانشناسی کودک از آن به عنوان «سندرم فرشته» یاد میکنند.
کودکان تا 4 سالگی بر اساس خشنودی والدینشان رفتار میکنند، یعنی هر کاری که مادر و پدر را خوشحال کند خوب است و هر کاری که آنها را عصبانی کند بد. بنابراین هیچ تعجب نکنید اگر کودکتان با لب و دهان آغشته به مربا مستقیم به شما نگاه کند و بگوید اصلا روحش از وجود مربا خبر ندارد، یا مثلا کودک فکر میکند اگر به مادر بگوید شیشه شیر را زمین ریخته مادرش عصبانی میشود پس بهتر است بگوید که او شیر را زمین نریخته یا شاید تقصیر را گردن دوست خیالیاش بیندازد. او دروغ به معنای واقعی دروغ را نمیشناسد بلکه تنها سعی دارد طوری رفتار کند که والدینش خشنود باشند. تا حدود ۷ سالگی کودکان واقعا دروغ را نمیشناسند و مرز بین حقیقت، دروغ و افسانه برایشان بیمعنی است و از این سن به بعد است که با تشخیص بد بودن این رفتار، دروغگویی میتواند به یک ویژگی شخصیتی تبدیل شود.
چه باید کرد؟
مطمئنا شما نمیخواهید دروغگویی را در فرزندتان تقویت کنید، پس بهتر است با
این رفتارهای او که تا ۴ سالگی طبیعی است منطقی برخورد کنید. به او اجازه
بدهید داستانپردازی کند و بعد با بیانی ساده مرز بین واقعیت و تخیل را
مشخص کنید. حتی زمانیکه برایش قصه میخوانید یا کارتون میبیند هم
میتوانید این کار را بکنید و مثلا به او بگویید خیلی از وقایعی که در
کارتون میبیند امکان وقوع ندارد، مثلا یک سگ نمیتواند زیر غلتک برود و
مثل کاغذ پهن شود و دوباره به حالت اول برگردد یا اینکه سوپرمن اگرچه در
کارتونها و افسانهها وجود دارد ولی انسان واقعی قادر به پرواز کردن نیست.
با عکسالعملهای تند باعث دروغگویی کودک نشوید. وقتی با لحن تهاجمی از کودک درباره کار بدش توضیح میخواهید در حقیقت کودک را به سمت دروغ گفتن سوق میدهید، چرا که او از روی ترس از راستگویی یا برای رهایی از تنبیه و مجازات دروغ گفتن را انتخاب میکند. در این شرایط حتی راستگوترین کودکان هم دروغ میگویند و هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود. هیچ وقت کودک را متهم نکنید و به جای سوالهای مستقیم بهتر است در لفافه حرف بزنید تا کودک به جای انکار دست به اعتراف بزند، مثلا «نمیدونم کی این شیشه شیر رو زمین ریخته! کاش بیاد و کمکام کنه با هم تمیزش کنیم!» استفاده از جملات خبری هم کارآمدتر از توضیح خواستنهای پیدرپی است.
مثلا به جای اینکه با لحن تهاجمی از کودک بپرسید «کی این شیشه شیر رو زمین ریخته؟ تو بودی؟» بهتر است جمله خبری به کار برده و این گونه موضوع را مطرح کنید که «از دستت ناراحت شدم، چون مواظب نبودی و شیشه شیر رو انداختی زمین!»
قوانین خشک و سخت و تکالیف سنگین و توقع بیش از حد از کودک 4-3 ساله را در خانه فراموش کنید، چون ممکن است کودک شما را سردرگم کرده و نتواند آنها را دنبال کند و برای اینکه شما را ناامید نکرده باشد دست به دامن دروغ بشود.
تنبیه و پاداش مجزایی برای دروغگویی و راستگویی در نظر بگیرید، اما تنبیه نباید آنقدر شدید باشد که برای رهایی از آن کودک دروغ بگوید. برای جلوگیری از دروغگویی کودک، الگوی رفتاری خوبی برای او باشید. کودکان بسیاری از آموزشها را به صورت تقلیدی از اطرافیان یاد میگیرند و والدین نخستین کسانی هستند که کودک از آنها تقلید میکنددر قرآن كريم، آيههاي بسيار زيبايي درباره ازدواج آمده است كه تمام ابعاد ازدواج را به خوبي به تصوير ميكشد.
در آيه 21 سوره روم، ميفرمايد:
از نشانههاي او اين كه از [نوع] خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستي و رحمت نهاد.
آري، در اين [نعمت] براي مردمي كه ميانديشند قطعاً نشانههايي است.
اين آيه، سه نكته را در امر ازدواج گوشزد ميكند:
آرامش، مودّت و رحمت.
اگر زندگي زوجين بر اساس اين سه اصل باشد، زندگي سرشار از موفقيت و پاكي و خوشي خواهند داشت.
واضح است كه ازدواج، نيازهاي تن و نفس و روان را برآورده ميكند، تا انسان در بندگي، ثابت قدم و استوار بماند.
ازدواج، ابزار خوب قرب به خداست و يادمان باشد كه قبل از پرداختن به صورتها و ظواهر، از مهمترين عوامل اقناع طرفين در ازدواج، سيرت پاك و زيباست.
در سيرت پاك و زيبا، اتحاد بينشي، بسيار بيشتر است و نتايج و خير زندگي، والاتر.
شرايط پيش از ازدواج
از مهمترين اهدافي كه پيش از ازدواج توسط زوجين، بايد مدّ نظر باشد، هماهنگي در ازدواج است.
مواردي كه اين هماهنگي را تأمين ميكنند، عبارتند از:
1- تفاهم و اشتراك نظر
زوجين بايد پيش از ازدواج، تفاهم و اشتراك نظر كافي داشته باشند كه اين امر با بررسي نظرات يكديگر بررسي ميشود.
در اين بررسي بايد مواظب باشند چيزي را پنهان نكنند و با يكديگر، شفاف و بدون ابهام سخن گويند تا دريابند كه نظرهايشان چقدر به يكديگر نزديك است، يا ميتوانند آنها را به يكديگر نزديك كنند.
ذكر اين نكته مهم است كه هماهنگ ساختن دو گونه تفكر، كه با يكديگر شبيه نباشند، شايد پس از ازدواج كاري مشكل باشد.
2- علاقه و محبّت
در نهايت جمعبنديها، زوجين بايد به اين نتيجه برسند كه يكديگر را دوست دارند و ميتوانند دو دوست صميمي و متحد باشند، نه اين كه به علت برخي ملاحظات خاص، تصميم به اين پيوند بگيرند. همه ميدانيم كه در محيط دوستي و عشق، بسياري از ايثارها و گذشتها رخ مينمايد.
خلاصه، زوجين بايد يكديگر را دوست بدارند.
3- پرهيز از ازدواجهاي تحميلي
بزرگان و پدر و مادر و اساتيد، حتماً بايد زوجين را راهنمايي كنند و راه و چاه را به آنان بنمايانند.
زوجين نيز بايد بدانند كه مشاوره با ديگران در امر ازدواج بسيار پسنديده است.
4- هماهنگي بينش
بينش عبارت است از مجموعه برداشتهاي مذهبي، خانوادگي، سياسي و اجتماعي كه بايد ميان زوجين در اين امور، هماهنگي نسبي وجود داشته باشد.
اختلافهاي بينشي، اگر بسيار متفاوت باشند، اختلافات و مشكلات فراواني را در زندگي آينده زوجين به وجود خواهند آورد.
5- اختلاف سنّي
نبايد ميان مرد و زن اختلاف سني برجستهاي وجود داشته باشد؛ زيرا در سنين مختلف، برداشتها و حال و هواهاي مختلف داريم كه در صورت اختلاف سني بسيار، ميتواند مشكل آفرين باشد.
6- برخورد با مسائل آينده زندگي
اموري چون شغل همسر، ميزان كاركردن، مسكن، وضعيت اقتصادي و انتظارهايي كه زوجين از يكديگر دارند، بايد بررسي شود و تواناييهاي آينده، مورد بحث قرار گيرد و وعدههاي بيجا و بيمورد به يكديگر ندهند.
7- مسائل اقتصادي
نزديكي نسبي وضع اقتصادي در زوجين بايد رعايت شود.
گاهي يكي از زوجين كه در وضعيت خوب اقتصادي است و در زندگي شويي در وضعيتي نامناسب قرار ميگيرد، نميتواند خود را با وضعيت جديد تطبيق دهد و اين موضوع بايد پيش از ازدواج بررسي شود.
8- مسائل خانوادگي و محيطي
هر يك از زوجين تحت تأثير ژن، آداب و رسوم و وضعيت اقتصادي حاكم بر خانواده خود، به آداب و احكامي عادت كرده و پايبند شده كه ممكن است با وضعيت طرف ديگر هماهنگ نباشد، و اين مسائل بايد به طور شفاف و بدون پردهپوشي در ميان گذارده شود.
9- جهيزيه و مهريه
با توجه به اين كه در شروع شكلگيري زندگي، افراط و تفريطها و انتظارهاي بيجا، باعث بروز مشكلات و فشارهاي رواني بر زوجين ميشود، بايد مواظب باشيم كه در موضوع تعيين جهيزيه و مهريه، از كارهاي نمايشي، پُزدادنها و افراط و تفريطها بپرهيزيم و آنچه را به اعتدال و عقل و منطق، نزديكتر است، انتخاب كنيم. البته، هم در مورد جهيزيه و هم در مورد مهريه، رعايت حد منطق و نيازها، مطلوب و خوب است.
10- مراسم عقد و عروسي
اغلب شاهد هستيم كه مراسم عقد و عروسي، به علت اين كه از اعتدال و عقل و منطق خارج ميگردد، رنجآور و عذابآور ميشود؛ يعني خرجهاي آنچناني و فشارهاي رواني در اوّل زندگي به زوجين و خانواده.
ضمن اين كه مراسم عقد و عروسي، بسيار مطلوب است و بايد حتي الامكان، به يادماندني و خاطرهانگيز باشد، بايد مواظب باشيم كه افراط و تفريط در كار نباشد. تشريفات بيحد و غير منطقي و نمايشي، مشكلات فوري و دراز مدت براي زوجين خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم:
آن کسانی که راجع به انتخابات توصیههایی میکنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند؛ دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد، از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتیم، کدامش آزاد نبوده است؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم:
آن کسانی که راجع به انتخابات توصیههایی میکنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند؛ دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد، از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتیم، کدامش آزاد نبوده است؟
عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازهها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیتالله ای
درباره این سایت